بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امروز از طریق سایت خوب مکتبخونه، با آقای دکتر اسماعیل ثنایی، استاد دانشکده برق دانشگاه شریف آشنا شدم. برای من جالب بود که ایشان درسی را با عنوان «مباحث منتخب مدیریت و تکنولوژی» در دانشکده برق ارائه میدهند که به نوعی یک دوره MBA خیلی فشرده است و شاید چندان با شرایط دانشکده برق شریف، همخوانی ندارد. یکی از رفیقان شفیق، این لینک خوب از سایت کارآفرینی دانشگاه شریف را معرفی کرد که حاوی مصاحبهای با دکتر ثنایی است. فردی که شرکتهای موفق متعددی دارد که فقط یکی از آنها دارای حدود ۴۰۰ متخصص است و به عنوان شریک تجاری اصلی شرکت MTN در ایران شناخته میشود. اولین مرکز داده ایران را تاسیس کرده، پروژههای ملی فراوانی را در رزومه دارد و اکنون عرصهی فعالیتهای خود را علاوه بر خاورمیانه به شرق قاره افریقا نیز رسانیده است.
اگرچه این مصاحبه طولانی (حدود ۷۰۰۰ کلمه) است اما مطالعه متن کامل آن را به همه دوستان پیشنهاد میکنم. با این حال درسهایی که از این مصاحبه گرفتهام را مینویسم تا اگر فرصت کافی برای مطالعه کامل این متن ندارید، از آن استفاده کنید. باید بگویم که به وجود چنین افرادی در کشور، افتخار میکنم.
درس ۱- خودباوری
هیچ کاری غیرممکن نیست. رقابت با بزرگان صنعت در جهان، اشتغالزایی برای نیروهای جوان و با استعداد، دستیابی به موفقیت و درآمد بالا و ایجاد شرکتهای بزرگ و موفق خصوصی در کشور ما هم امکانپذیر است. این عبارت که در این کشور بدون پول و پارتی و در بخش خصوصی نمیشود کار پرفایده انجام داد و تولید ثروت نمود، اشتباه است. شاید سخت باشد اما ممکن است. تنها راه ثروتآفرینی در این مرز و بوم، دلالی و سوداگری نیست؛ مشروط به اینکه «خودباوری» داشته باشیم و «کار و تلاش شبانهروزی» را به جان خریدار باشیم!
درس ۲- یادگیری مداوم
انسانهای موفق، هیچگاه فرایند یادگیری را متوقف نمیکنند؛ از نشستن بر سر کلاس و استفاده از تجربه دیگران عاری ندارند و از هر فرصتی برای یادگیری استفاده میکنند. یادگیری زبان انگلیسی و برنامهنویسی، مورد تاکید دکتر ثنایی است و البته مواردی که در پاراگراف بعدی به آن خواهم پرداخت!
درس ۳- چندبعدی باشیم نه تکبعدی!
تخصص در یک رشته فنی، اگر چه خوب است اما برای رسیدن به موفقیت کافی نیست. یک مهندس باید با مسائل مالی، مدیریتی، قوانین کار و تجارت، تامین مالی، حسابداری و بازاریابی و حتی منابع انسانی آشنا باشد. منظور این نیست که این مباحث را در حد متخصصان بداند اما باید بتواند یک صورت مالی را بخواند و تفسیر کند، بفهمد که مفهوم خواب پول یا تاخیر در پرداخت چیست و درک خوبی از اعداد و ارقام مالی داشته باشد. توصیه دکتر ثنایی گذراندن دورههایی شبیه MBA توسط مهندسان است و به همین خاطر است که ایشان درس «مباحث منتخب مدیریت و تکنولوژی» را برای دانشجویان برق دانشگاه شریف ارائه میکند. کلاسی که در آن از سخنرانان مدعو متنوع و مطرح (مدیران عامل شرکتهای بزرگ ایرانی، اساتید برتر درسهای مدیریتی و اقتصادی و افراد مجرب) نیز استفاده میشود.
درس ۴- تجربهاندوزی در شرکتهای بزرگ
نباید انتظار داشت با یک مدرک دانشگاهی (حتی اگر بالاترین مدرک از بهترین دانشگاهها هم باشد) فرد بتواند کسب و کاری بزرگ و موفق را راهاندازی کند. هر چند دیده شده افرادی حتی بدون مدرک دانشگاهی هم موفق به انجام این کار شدهاند اما این یک فرمول عمومی نیست. بلکه درصورتیکه در شرکتهایی بزرگ و موفق، حضور یابیم و یاد بگیریم است که میتوان بعد از چند سال، کسب و کار خود را راهاندازی کنیم. البته این توصیه برای کسانی است که میخواهند کسب و کاری بزرگ، ملی و حتی بین المللی داشته باشند!
درس ۵- جسارت و شجاعت
اگر نتوانی ریسک کنیم، اگر شجاعت حضور در عرصههای جدید و مبهم را نداشته باشیم و اگر به وضع موجودمان بسنده کنیم و روندهای جهانی را درک نکرده و برای بهروز بودن تلاش نکنیم؛ نمیتوانیم انتظار موفقیت چشمگیری را داشته باشیم. موفقیتهای بزرگ، مرهون تصمیمگیریهای بزرگ در مقاطع حساس است.
درس ۶- ژنرال زیاد است؛ سرهنگ باشیم!
نشستن و دستور دادن و براساس آموختههای آکادمیک، نسخه تجویز کردن؛ کار چندان سختی نیست. از نظر دکتر ثنایی این کارها وظیفهی ژنرالهاییست که دانشگاههای مطرح ما در تربیت آنها موفقند اما برای موفقیت، ژنرال بودن لازم نیست. باید سرهنگ و سرگرد خوبی باشیم! یعنی دانش آکادمیک لازم است اما باید بتوانیم خودمان هم دست به آچار شویم و به صورت عملیاتی کار کنیم.
درس ۷- به فکر مملکت و نیازهای آن بودن
میتوان به فکر کشور و پیشرفت آن بود و در عین حال از نظر تجاری نیز رشد کرد. هر کسی به نوبهی خود میتواند به مملکتش کمک کند. آقای ثنایی در این رابطه میگوید:
در سال 64 [...] به پروژههای نظامی با توجه به نیاز روز بازار آن روزها، وارد شدیم؛ شاید کلمهی بازار زیاد درست نباشد، به خاطر اینکه ما برای اینکه پروژهها را انجام بدهیم از جیب میگذاشتیم. چون احساس میکنیم این کمترین کاریست که ما میتوانیم انجام بدهیم، با توجه به اینکه بقیه جانشان را وسط عرصه و میدان گذاشتند...
- ۲ نظر
- ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۸:۵۶