در پست coachingourselves یک دوره آموزشی جذاب، کاربردی و مفید در مورد دوره آموزشی پرفایدهای نوشتم و گفتم که در پستهای بعد به بررسی ماژولهایی از این دوره میپردازم که برای جمعی از مدیران ستاد ویژه توسعه فناوری نانو برگزار شدهاند.
باید دوباره ذکر کنم که حرف اصلی این دوره، «اهمیت داشتن تجربیات مدیران» و تلاش برای «درس گرفتن از آنهاست» بنابراین فضای دوره و گفتگوهایی که در جلسات بین شرکتکنندگان آن شکل میگیرد، به اصلاح باعث «جاافتادن موضوع» میشود.
۱- زمانی برای دیالوگ (Time to Dialogue)
انواع مختلفی از گفتگو را میتوانیم نام ببریم: مجادله، مذاکره، مباحثه، طوفان فکری و دیالوگ. اما باید توجه داشته باشیم که وقتی چالشی در سازمان رخ میدهد، این تنها دیالوگ است که میتواند راهکاری برای خروج از بحران و حل مشکل را پیش پای ما بگذارد. ما در مجادله به دنبال «جبههگیری» در مقابل همهستیم، در مذاکره «لابی» میکنیم، در مباحثه یک طرح را «چکشکاری» میکنیم و در طوفان فکری به دنبال «ایدههای نو» هستیم اما در دیالوگ ما به دنبال «اکتشاف» هستیم.
عملا وقتی میتوان گفتگوی دو نفر را «دیالوگ» نام گذاشت که در حین گفتگو به نکاتی دست پیدا شود و زوایایی از موضوع برای دو طرف کشف شود که پیش از این برایشان روشن نبوده است.
بنابراین اگر مدیری با این پیشفرض وارد گفتگو با کارمندش شود که «من میدانم و او نمیداند، بنابراین به او خواهم گفت که چه کاری را چگونه باید انجام دهد» جنس گفتگوی او «دیالوگ» نیست بلکه شاید مذاکره یا مباحثه و حتی در انتها مجادله باشد.
چه موقع دیالوگ شکل نمیگیرد؟
- وقتی یک طرف خود را علامه دهر و طرف دیگر را انسانی پرت از موضوع بداند!
- وقتی در مقابل سخن طرف مقابل سریع موضع (موافق یا مخالف) میگیرید بدون اینکه زمان و انرژی لازم را صرف کنید تا دقیقا بفهمید که چه چیزی در ذهن او جریان دارد و چرا چنین حرفی میزند.
- وقتی در یک جمع، یک نفر را تایید یا تکذیب میکنید به جای اینکه نظرات افراد را بررسی کنید. مثلا میگویید: «من کاملا با آقای تجملیان موافقم یا آقای تجملیان دقیقا به هدف زد وقتی گفت که ...» چنین حرفهایی راه تفکر را بر روی بقیه افراد میبندد.
- وقتی در هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به جای توجه به او به فکر یافتن جوابهایی برای صحبتهایش هستید.
اگر بخواهیم یک دیالوگ داشته باشیم توجه به این سه نکته مهم است:
- شنونده خوبی باشیم. در هنگامی که طرف مقابل در حال سخن گفتن است باید «به دقت گوش دهیم». نباید اجازه دهیم ذهنمان به دنبال پاسخ دادن به طرف مقابل، بهانه آوردن، دفاع از موضع خودمان برود و یا به هر دلیلی از توجه کردن دست بکشد.
- به دنبال نکات مورد توافق باشیم. باید در صحبتهای طرف مقابل دنبال نقاط روشنی باشیم که میتواند مبنای گفتگو باشند. چیزهایی که با انگیزهها و نظرات ما همخوان هستند و میتوانند پایهای برای توافق باشند.
- خلق کنیم. ایدههای مورد توافق را تقویت کنیم و ایدههای جدیدی پیشنهاد دهیم. باید چیزی را بسازیم که قبل از آن وجود نداشته است.
- ۰ نظر
- ۱۳ آذر ۹۶ ، ۱۴:۵۹