مجالی برای تسهیم دانش و تجربیات

ای کاش جوان می‌دانست و پیر می‌توانست...

مجالی برای تسهیم دانش و تجربیات

ای کاش جوان می‌دانست و پیر می‌توانست...

نویسندگان

استارتاپ ما چند؟

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیرا شرکتهای نوپای فناورانه زیادی ایجاد شده است. بسیاری از دانشجویان یا تازه فارغ التحصیلان دانشگاه های خوب، در این شرکتها مشغول به فعالیت هستند. آیا تا بحال به تفاوت ارزش این شرکتها فکر کرده اید؟ کدام ارزشمند تر است؟ مدیران این شرکتها حتما به این مساله برخورده اند. با یک چارچوب ساده از کتاب «سختی کارهای سخت»، میتوان به عمق کم ارزشی بسیاری از این شرکتها پی برد!


فرض کنید یک شرکت بزرگ میخواهد یک شرکت نوپای فناورانه را بخرد. چه عناصری به شرکت کوچک ارزش میدهد؟ یک چارچوب ساده­ ولی بسیار کلیدی که کمک میکند میزان ارزش یک شرکتهای نوپای فناورانه را درک کنیم، تقسیم بندی انواع اجزای ارزش آن به سه بخش زیر است:

  1. فناوری/کارکنان
  2. محصول
  3. کسب و کار

کم ارزش ترین بخش شرکت، منابع مجزای آن مانند فناوری ها و متخصصان است. یعنی برای یک شرکت بزرگ، خرید یک فناوری یا جذب یک متخصص هزینه نسبتا کمی خواهد داشت.

بخش پرارزش ­تر شرکت کوچک، محصول جذاب و روبه رشد آن است. یعنی بدست آوردن محصولی که ایده و بازار خوبی داشته باشد و به خوبی نیز توسعه یافته باشد، هزینه سنگین تری دارد. ولی بهرحال با هزینه متوسطی برای یک شرکت بزرگ قابل تهیه است.

بخشی از شرکت که بیشترین ارزش را دارد، کسب و کار آن است. یعنی فرایندهای شرکت، مدیریت پروژه آن، تیم سازی آن، بازاریابی آن، قدرت تجاری سازی آن، بخش عملیات آن، و مواردی از این دست. میزان نهادینه شدن حرفه ای و قدرتمند این موارد است که ارزش بالایی به یک شرکت نوپای فناورانه میدهد. این موارد چیزهایی است که به راحتی توسط یک شرکت بزرگ قابل تهیه یا ایجاد نیست. هرچه یک شرکت بتواند فرایندهای کاری و تجاری سازی محصول خود را بهبود دهد، میتواند با ضریبی بالا به ارزش خود بیافزاید.

اگر در شرکتی هستید که تصور می کنید کارکنانی عالی دارد، به فناوری هایی خارق العاده دست یافته است، محصولی نسبتا به روز دارد، ولی فرایندهای آن چنگی به دل نمی زند و کسب و کاری پر رونق ندارد، الان وقتش است که جدا برای ارزش گروهی که دور هم جمع شده اید نگران شوید.

 

  • مصطفی رادمرد

نظرات  (۳)

  • حسین انصاری
  • بسیار خوب. متاسفانه درین هیاهوی استارتاپ‌ها و شتاب‌دهنده‌ها و ایده‌بازارها و ... چیزی که کم‌تر بهش فکر می‌شود ارزش بنیادین کسب‌وکارهاست. من همه گونه عنوانی مثل «مربی اجایل، اسکرام مستر، منتور، مشاور و ...» زیاد می‌شنوم. اما کسی را ندیدم که خودش را «ارزیاب» معرفی کند و البته این کار را با یک مدل عملی ارایه بدهد. 

    پ.ن: یک مزیت کوچکی می‌تواند این حباب فعلی داشته باشد که موجب ماندگار شدن و تجربه کردن و شکست‌خوردن‌های نخبگان جوان ما بشود که می‌تواند اتفاق مبارکی باشد. اگر که امیدشان از دست نرود. تجربه تکفا را هم می‌توانیم در نظر داشته باشیم.
  • امین تجملیان
  • سلام
    مقاله جمع و جور و خوبی بود و به نظرم این بینش، بر روی طرز تفکر ما و تمام افرادی که در استارت‌آپ‌ها در حال کار هستند، تاثیرگذار است. 
    اینکه صرفا به «متخصصان خوب» و «محصول خوبمان» مغرور نشویم و بدانیم مهمتر از این دو (که خیلی هم مهم هستند)؛ این فرایندها یا به قول شما «کسب و کار» است که به یک استارت‌آپ ارزش می‌دهد.
    به نظرم شرکت‌های بزرگ و مطرح نیز، کسب و کار عالی دارند که آنها را قدرتمند می‌کند. 

    متشکرم.
    فقط برند

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی